{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
باید انسان بودن پاک بودن مسئول بودن و در اندیشه سرنوشت دیگران بودن، وظیفه باشد بالاتر از ان صفت ادمی باشد باز هم بالاتر وجود ادمی باشد
هر کسی به میزانی انسان تر است که نیازهای کامل تر ومتعال تر و متکامل تر دارد ادم های اندک نیاز های اندک دارند ادم های بزرگ نیازهای بزرگ
انسان به میزان بر خورداری هایی که در زندگی دارد انسان نیست بلکه درست به خاطر نیازهایی که در خویش احساس میکند انسان است
من شکست نمی خورم. ایمان و دوست داشتن رویین تنم کرده اند.
آفتاب من نه در مشرق است نه در مغرب. در مشرق نیست؛زیرا سالهاست که از طلوعش گذشته است. از افق دور شده است. به اوج آسمان آمده است. در مغرب نیز نیست. او اهل غروب نیست. او خورشید بی غروب من است.
گوسفندی ذبح کن ! و لقمه ای به گرسنه ای ببخش ! وه ! که این حج , کلافه ام می کند ! چهار سال است که هنوز از حج باز نگشته ام ! هنوز حاجی نشده ام !
تا بی پناه نگردم،پناهم نخواهی داد تا نیفتم،دستم را نخواهی گرفت.
وقتی عشق فرمان می دهد، «محال»سر تسلیم فرود می اورد.
روزگاریست که شیطان فریاد میزند«ادم پیدا کنید سجده خواهم کرد»
دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را تا بلندترین قله عشق های بلند،پایین نخواهم اورد.
زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق می ورزد.
به سه چیز تکیه نکن،غرور،دروغ و عشق.ادم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد.
اکنون با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم.این زندگی من است.
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی ازار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن!در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.
دل های بزرگ و احساس های بلند،عشق های زیبا و پر شکوه می افرینند.
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ می کند پرهایش سفید می ماند،ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است.
باید انسان بودن پاک بودن مسئول بودن و در اندیشه سرنوشت دیگران بودن، وظیفه باشد بالاتر از ان صفت ادمی باشد باز هم بالاتر وجود ادمی باشد
هر کسی به میزانی انسان تر است که نیازهای کامل تر ومتعال تر و متکامل تر دارد ادم های اندک نیاز های اندک دارند ادم های بزرگ نیازهای بزرگ
انسان به میزان بر خورداری هایی که در زندگی دارد انسان نیست بلکه درست به خاطر نیازهایی که در خویش احساس میکند انسان است
من شکست نمی خورم. ایمان و دوست داشتن رویین تنم کرده اند.
آفتاب من نه در مشرق است نه در مغرب. در مشرق نیست؛زیرا سالهاست که از طلوعش گذشته است. از افق دور شده است. به اوج آسمان آمده است. در مغرب نیز نیست. او اهل غروب نیست. او خورشید بی غروب من است.
گوسفندی ذبح کن ! و لقمه ای به گرسنه ای ببخش ! وه ! که این حج , کلافه ام می کند ! چهار سال است که هنوز از حج باز نگشته ام ! هنوز حاجی نشده ام !
تا بی پناه نگردم،پناهم نخواهی داد تا نیفتم،دستم را نخواهی گرفت.
وقتی عشق فرمان می دهد، «محال»سر تسلیم فرود می اورد.
روزگاریست که شیطان فریاد میزند«ادم پیدا کنید سجده خواهم کرد»
دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را تا بلندترین قله عشق های بلند،پایین نخواهم اورد.
زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق می ورزد.
به سه چیز تکیه نکن،غرور،دروغ و عشق.ادم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد.
اکنون با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم.این زندگی من است.
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی ازار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن!در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.
دل های بزرگ و احساس های بلند،عشق های زیبا و پر شکوه می افرینند.
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ می کند پرهایش سفید می ماند،ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است.
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}